هاجر به فرمان عشق خود را تسلیم مطلق او می کند و کودکش را از شهر و دیار و زندگی به این دره سوخته می آورد. اما همچون پارسایان و پرستندگان ، در کنار کودک ، به انتظار معجزه ای نمی نشیند تا دستی از غیب برون آید و نهری از بهشت جاری گردد.
کودک را به عشق می سپارد و خود ، بی درنگ ، به سعی بر می خیزد، دویدن، به دو پای اراده خویش؛ جستجو به دو دست توان خویش؛
اما سعی هاجر به شکست پایان می گیرد ، نومید باز می گردد به سوی کودک و می بیند :
به قدرت نیاز و رحمت مهر؛ زمزمه ای! صدای پای آب، زمزم!
جوشش سرشار آبی خوشگوار و حیات بخش، از عمق سنگ!
و درس...
یافتن آب، به عشق، نه به سعی، اما، ... پس از سعی!
گرچه وصالش، نه به کوشش دهند آن قدر ای دل که توانی ، بکوش!
دکتر علی شریعتی ( حج )
زیر نویس :
یه مدتی فکر کردم به بحث تقدیر و از آن مهم تر قسمت و جایگاه عقل و تلاش آدمی از یک سوی و ایمان و توکل و خدا از سوی دیگر. تا اینکه به این نوشته دکتر رسیدم . من قانع شدم! و ایمان آوردم به یافتن به عشق اما پس از سعی!
۳ نظر:
یافتن به عشق آنقدر زیباست که به دنیا دنیا تلاش هم می ارزد.
چه هاجر باشی و مجبور
چه اسماعیل باشی و محبوب
آنکه امید را در دلها کاشت به وقتش شکوفا خواهد کرد.
همواره موفق باشی و مورد لطف.
تا حدودی موافقم!
سلام وممنون از لطف ات که سر زدی و لینک کردی.با نوشته ات موافقم یعنی با دید دکتر شریعتی گاهی هر چی سعی کنی نمیشه چیزی رو بدست بیاری اما با عشق شاید..
ارسال یک نظر