عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

باران 2

امروز، دقیقا امروز تصمیم گرفته بودم قالب وبلاگ را عوض کنم. همین جوری محض تنوع و استفاده از فرصت های پیش رو.
اما... خودتان را بگذارید جای من. اگر در ساعات پایانی شب پنجره را باز کنید و مست از بوی باران و خیس از شدت طوفان آخر تیرماه بشوید باز هم دلتان می آید چیدمان خانه تان را عوض کنید؟
تا باران می آید زمزمه می کنم :
باز باران، باران؛
شیشه پنجره را...
این بار اما دوست دارم بخوانم :
باران که می آید تو می آیی؛
باران گل، باران نیلوفر...
خدایا مرسی برای نزول برکاتت...

۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

پروژه سوزی



همیشه همین طور بوده. از روزی که یادم میاد به همین شکل شروع میشد:
اولش تصمیم می گیری که همه تلاشت رو جمع کنی و بهترین ها رو به نمایش در بیاری،
وسطش با خودت فکر می کنی که اصلا کسی ارزش کار تو رو می فهمه؟
نزدیک به آخرش که میشی ، یک دفعه به خودت میای و می بینی که داری رسما سنبل میکنی و خلاصه وارد فاز پیچوندن شدی...
آخرش که میشه، فقط دلت می خواد تموم بشه. نه حرفی و نه حدیثی.دوست داری هرچی داری بدی تا چشمات رو ببندی و باز کنی و ببینی که تموم شده..
وقتی تموم می شه ، به خودت میگی : دفعه بعد..........
و این حکایت ناتمام تحویل پروژه های منه.
به قول یکی از دوستام، اگه همه طالب های علم مثل من بودن که علم در مرحله صفر مرزی باقی مانده بود...
زیر نویس :
 دیشب این موقع ، هنوز در حال شیت بستن بودم، اما ... امروز در اقدامی نادر و غیر قابل باور، 8 صبح کارم رو پرینت گرفتم و به عنوان اولین شیت به دیوار نصب کردم. آن هم 4 ساعت قبل از مهلت تعیین شده، ( فقط یک معمار عمق فاجعه رو درک می کنه)

باشد که حسن ختامی باشد بر پروسه کسب علم ی که وجود نداشت.

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

روزگار فراموش شده

18 تیر هم می تواند بیاید و برود . بی آنکه اتفاقی بیفتد و خبری بشود.
آفتاب می تواند در سپیده 18 تیر همچنان داغ، طلوع کند تا گرمای 41 درجه ای شهر تبریز بشود خبر داغ خبرگزاری ها و تو از خودت بپرسی زمین و زمان هم آیا ، دلشان به تنگ آمده و از صبر مردمان لبریز شده اند؟  این گرمای هوا آیا آتش دل آسمان نیست که سرریز شده؟؟
اصلا شاید بهتر باشد 18 تیر هم فراموش شود. بهتر! یادتان هست دو سال پیش چه سالگردی برای 18 تیر گرفتند؟! انگار دوست نداشتند فراموش شود. شاید برای همین بود که تجدیدش کردند...
زیر نویس: 
می شود آیا روزی برای کشته شدگان دو وافعه 18 تیر با عزت و احتنرام مجلس ختم گرفت و به جبران قصور چندین ساله مان اشک ریخت؟؟؟

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

آثار مثبت نا موجود!

نامه نوشته ام و درخواست کرده ام " آثار مثبت هدفمند سازی یارانه ها " را در صورت وجود و بر اساس گزارش ها و اسناد موجود برایمان ارسال کنند. می خواهیم مستند سازی کنیم.
بعد از دو روز زنگ زده و می گوید : ما این گزارش های مردمی را نداریم . می خواهیم بفرستیم برای تهیه گزارش؛ گفتم نه! ما به دنبال جمع آوری گزارش های موجود هستیم. می خندد و می گوید بله . حق با شماست. باید از گزارشات موجود در آرشیو استفاده کرد آخر اگر الان برویم تهیه گزارش، احتمالا مردم با بیل و کلنگ دنبالمان می کنند. بعد اضافه می کند : شما که خودتان زیر مجوعه دولتید و میدانید این قانون هیچ اثر مثبتی نداشته، پس به دنبال چه هستید؟  - آرام ، پشت تلفن اداره ، می گویم : شما هم زیر مجموعه دولتید و می دانید که ما باید این گزارش ها را تهیه کنیم. من فقط می توانم بگویم به دنبال تهیه گزارش جدید نروید، شاید به این شکل کمتر دروغ بگوییم...
تلفن را که قطع می کنم ، به معاون اطلاع می دهم که احتمالا این نامه به جواب نمی رسد. شانه بالا می اندازد که : ما در نامه نوشته بودیم " در صورت وجود " اگر چیزی به دستمان نرسد یعنی ... وجود نداشته! به همین سادگی...
به قول آن جمله معروف :
مملکته داریم؟!