عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

دو راهي


دوستي دارم كه از خودم قدري بزرگتره -نزديك به ده سال- مي گفت هيچ وقت تو زندگي خودت رو بر سر دوراهي قرار نده. هر راهي يك نتيجه اي داره و ضرري.انتخابش كن تكليف خودت رو روشن كن و نگذار كه در بلاتكليفي بموني.
ديروز به نصيحتش گوش كردم . در دو راهي كه يك طرف غرورم بود و طرف ديگر دلم و فضوليم و كسب اطلاع و الي آخر راه دوم رو انتخاب كردم. نتيجه؟ بي نتيجه بود اما پشيمون نيستم. درسته كه راهي رو انتخاب كردم كه به هدف نرسيد اما حداقل ديگه سر اون دوراهي كذايي نيستم.
اين دوست بزرگ - كه گاهي تو دلم عمو صداش ميكنم - راست مي گفت هيچي بدتر از دوراهي نيست و سردر گمي و بلاتكليفي.
اگه چند سال بعد يك نگاهي به اين روزا بندازم ديگه خودم رو سرزنش نمي كنم و يكسره از خودم نمي پرسم اگه ... 
الان ميدونم ته راه دوم هم هيچي نبوده. حفظ كردن غرورم هم منو به هيچ جا نمي رسوند و فقط مي تونم بگم چه قدر خوشحالم كه شروع كردم به راه رفتن و از سكون دراومدم.
اين دوستم راست مي گفت نتيجه هرچي باشه كه الان يه جورايي (خيلي خيلي كوچولو) ناراحتيه - آخه خودم نتيجه رو ميدونستم -؛ از حس ديونه شدن بهتره. من عاشق اين طرز نگاه متفاوتشم

۱ نظر:

ثمین گفت...

که بی نتیجه بود.
یهنی هیچ؟تموم؟
الان خیالت راحت شد؟
دنیا همینه عزیزم.هرکی 1 روز میاد و 1 روز میره.ایشالا موفق باشی