براي من و شايد خيلي هاي ديگر مادر معني خاصي دارد.
كسي كه بوي محبت مي دهد و عشق با او معنا پيدا مي كند و ...
براي من كلمه مادر هميشه بوي "مادر " علي حاتمي را مي داده و هرگز نتوانسته ام چيزي را جز آن تصوير، جايگزين كلمه مادر بكنم.
اين روزها برنامه هاي مفرح و آموزنده و بي نظير صدا و سيما انگار كه بدجوري قصد تخريب همين تك چهره هاي ماندگار را دارد.
مادر جان شكوه را خاطرتان هست؟ چه مصيبتي بود شنيدن صدايش از تلويزيون وقتي در سريالي عصباني مي شد و تمام فرياد هايش را بر سر بچه و داماد و همسر خالي مي كرد... به غولي مي مانست كه وجودش براي ترساندن بود و بس. اگر هم لحظاتي مهربان مي شد همه درصدد برداشتن كلاهش بر مي آمدند و دوباره دادش در مي آمد و فريادش گوش فلك را كر مي كرد....
مامان قزي و آفاق هم در سريال جديد تلويزيون (خوش نشين ها) در همين راستا هستند. مادراني خسته و عصبي كه حوصله اي نه براي فرزندشان دارند نه براي نوه ها. آن ها كه به راحتي فرزندانشان را نفرين ميكنند و ...
باور نمي كنم كه همه اين نقش ها تصادفي باشد. براي ما و نسل بعد و قبل از ما مادراني به تصوير كشيده مي شوند و بعد تر الگو مي شوند كه خسته و عصبي اند و فرياد مي كشند. " الهي جز بگيري ،درد 1 ساعته بگيري و ...."
نمي گويم به سبك فيلم هندي مادران را مهربان نشان دهيم . نه! گشتي در همين شهر درندشت بزنيم و سراغي از مادر هاي معمولي شهر - نه خيلي فقير، نه خيلي غني - بگيريم. مادراني كه كار مي كنند، درس مي خوانند و دوست دارند مادر و همسر خوبي باشند براي خانواده شان.
مي دانم كه شايد " مادر" علي حاتمي را امروز حتي نتوانيم در مادربزرگهايمان پپدا كنيم اما ... باور كنيد تصوير تلخي كه از مادر امروزي _ تازه آن هم نه كارمند و گرفتار بلكه خانه دار - به زور در باورمان مي نشانند؛ نه لياقت نسل ما را دارد و نه نسل هاي قبل و بعد را...
زير نويس:
قهوه تلخ اندكي تيتراژش را تغيير داد و نام آهنگساز اصلي موسيقي اول را به مجموعه عوامل اضافه كرد. به همين راحتي مي توان كاري را نهادينه كرد و اعتراض به حقي را در گوش آدمي اهل! فرو كرد.
كسي كه بوي محبت مي دهد و عشق با او معنا پيدا مي كند و ...
براي من كلمه مادر هميشه بوي "مادر " علي حاتمي را مي داده و هرگز نتوانسته ام چيزي را جز آن تصوير، جايگزين كلمه مادر بكنم.
اين روزها برنامه هاي مفرح و آموزنده و بي نظير صدا و سيما انگار كه بدجوري قصد تخريب همين تك چهره هاي ماندگار را دارد.
مادر جان شكوه را خاطرتان هست؟ چه مصيبتي بود شنيدن صدايش از تلويزيون وقتي در سريالي عصباني مي شد و تمام فرياد هايش را بر سر بچه و داماد و همسر خالي مي كرد... به غولي مي مانست كه وجودش براي ترساندن بود و بس. اگر هم لحظاتي مهربان مي شد همه درصدد برداشتن كلاهش بر مي آمدند و دوباره دادش در مي آمد و فريادش گوش فلك را كر مي كرد....
مامان قزي و آفاق هم در سريال جديد تلويزيون (خوش نشين ها) در همين راستا هستند. مادراني خسته و عصبي كه حوصله اي نه براي فرزندشان دارند نه براي نوه ها. آن ها كه به راحتي فرزندانشان را نفرين ميكنند و ...
باور نمي كنم كه همه اين نقش ها تصادفي باشد. براي ما و نسل بعد و قبل از ما مادراني به تصوير كشيده مي شوند و بعد تر الگو مي شوند كه خسته و عصبي اند و فرياد مي كشند. " الهي جز بگيري ،درد 1 ساعته بگيري و ...."
نمي گويم به سبك فيلم هندي مادران را مهربان نشان دهيم . نه! گشتي در همين شهر درندشت بزنيم و سراغي از مادر هاي معمولي شهر - نه خيلي فقير، نه خيلي غني - بگيريم. مادراني كه كار مي كنند، درس مي خوانند و دوست دارند مادر و همسر خوبي باشند براي خانواده شان.
مي دانم كه شايد " مادر" علي حاتمي را امروز حتي نتوانيم در مادربزرگهايمان پپدا كنيم اما ... باور كنيد تصوير تلخي كه از مادر امروزي _ تازه آن هم نه كارمند و گرفتار بلكه خانه دار - به زور در باورمان مي نشانند؛ نه لياقت نسل ما را دارد و نه نسل هاي قبل و بعد را...
زير نويس:
قهوه تلخ اندكي تيتراژش را تغيير داد و نام آهنگساز اصلي موسيقي اول را به مجموعه عوامل اضافه كرد. به همين راحتي مي توان كاري را نهادينه كرد و اعتراض به حقي را در گوش آدمي اهل! فرو كرد.