عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

بنرهاي سخنگو


بلاخره تمام شد اين يك هفته بزرگداشت دفاع مقدس كه نميدانم چرا تبديل به دهه شد ( تا ديروز هنوز داشتند تبريكش ميگفتند).
حتماً ديده ايد بنرهاي اين بزرگداشت را در گوشه كنار شهر كه هنوز هم يه چندتايي اين طرف اون طرف،‌ روي پل و تير چراغ برق و اينجور جاها مونده)
عكس ها،‌همان عكس هاي هميشگي است كه هميشه ميبينيم اما شايد جملات متفاوت تر باشند ؛‌ ساده اند با يك " ما رفتيم براي ... " آغاز مي شود و به چيزهايي ختم مي شود كه مي داني واقعي است. پشت اين نوشته ها هيچ دروغي نيست صادق اند مثل نگاه آدم هاي توي عكس.
ما رفتيم براي : امنيت ايران، دفاع از خاك وطن، ارزش هاي اخلاقي، معنوي، اتحاد مردم، اطاعت از ولايت ،‌ آينده وطن و غيره
هرروز اين نوشته ها را خواندم هر روز با يك لحن متفاوت در ذهنم خواندم. اگرچه هركدام از اين پيام ها انگيزه دسته اي از رزمندگان را بيان مي كرد اما چرايي گفتن برايم نامعلوم بود...
يكروز فكر كردم هشدار مي دهند. روز ديگر غصه مي خورند، روز سوم گفتم غمگين اند و گلايه ميكنند و ... اما هر روز ته دلم حس كردم فقط توجيه ميكنند . دلايلشان را بازگو ميكنند كه فراموششان نكنيم كه به چوب تهمت نرانيمشان . بازگو ميكنند با لحن غمگين توجيه گر كه هم آنها را ببينيم و بشنويم و هم از آنان بارزتر، نردبان سازان از آن ها.
توجيه مي كنند مبادا دلايل آن ها را فراموش كنيم و تنها نظاره گر نتيجه پاياني باشيم و همه را با اين نتيجه قضاوت كنيم...
زيرنويس:
اين صيغه جمع را در تمام آن بنرها بيشتر دوست ميدارم. هيچ چيز به اندازه آن ما واقعي نمي نمايد

۳ نظر:

پیر فرزانه گفت...

من احساس می کردم شهرداری تهران که متولی تهیه و نصب این بنرها بود می خواست بگوید آنها برای چه رفته اند و این چیزهایی که این روزها می شنوید علت رفتن آنها نیست . گاهی زیر مجموعه ی تحت پوشش قالیباف خیلی متفاوت عمل می کنند که بی شک نظر او را هم جویا شده اند. و شاید برنامه ای برای آینده ی او داشته باشند.

اتاق روبرويي گفت...

به نظر من بيشتر يادآوري بود. كه يادمان باشد كه از كجاي دوستي با هم به شتاب به كجاي دشمني ميرويم.(ما را ميگويم)

Unknown گفت...

درست.
احتمالا نگران ویژه برنامه های بی بی سی هستند که چند تا برنامه خوب درباره جنگ و شروعش نشون داده.

چشم ها را باید شست.
جور دیگر باید دید.