عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

زندگی خصوصی از نگاه من



به اصرار یک دوست رفته ایم سینما. میگوید احتمالا زود باشد که این فیلم را از پرده بردارند.می پرسم مگر شهر هرت است؟ خنده ای میکند که اساسا خجالت می کشم از پرسیدن سوال.
می ریم و میبینیم.سکانس اولیه فیلم که مرا به یاد خاتمی و خیل گسترده آدمهایی می اندازد که حرف هایی برای گفتن داشتند که منتظر بودیم بگویند و نزدند. این بار اما به شکل ظریفی به بیننده تلقین می شود که آن ها مجرمینی بودند که حرفی برای دفاع نداشتند و نه دلسوختگانی با صبر زیاد.
صبر میکنم تا در جایی فرهاد اصلانی معترض آتیلا پسیانی می شود - که هم مشخصات و هم شمایلش کاملا مشخص می کند که به چه کسی اشاره دارد). دلم از حرف هایش خنک می شود. بخصوص از سکوت پسیانی، که به نظر می آید به فکر فرو رفته. اما خیلی زود یادم می آید اینجا سینمای حمهوری اسلامی است و باید منتظر باقی ماجرا بود.


بقیه فیلم،نیمی از حواسم پیش چشمان نگران لعیا زنگنه و حس غریب هانیه توسلی است.آن نیمه دیگر دارد آرام آرام با فیلم جلو می رود و غرق می شود. نیمه زنانه ام که هنوز غرق نشده،می بیند که چه طور با تقبیح فرهاد اصلانی ، آتیلا پسیانی- بی آنکه دیگر اشاره ای به او بشود- تطهیر می گردد طوریکه شاید اگر دوباره همان سکانس های آغازین را ببینم شاید به اندازه قبل از او متنفر نشوم و از تضعیفش دل خنک نباشم.
به مرور مطمئن می شوم همه ترس ها و نگرانی های دوستان فرهاد اصلانی واقعی است و او در واقع در مسیر اشتباه پا گذاشته.دیالوگ پایانی مطمئنم می سازد که او همانی است که پسیانی در آغاز گفته بود: منحرف!
فیلم که تمام می شود؛ همه برداشت هایم را پشت در خروج سینما جا میگذارم. در دنیای من؛ اصلانی ها هرچه قدر هم کثیف باشند باز پسیانی ها نمی توانند تطهیر شوند. اینکه اصلانی در حق گروه کوچکی جفا می کند ؛مطلقا باعث نمی شود نقش پسیانی ها در نابودی گروه و تفکر بزرگتری فراموش شود.
بیرون در سینما نکات مثبت فیلم را هم می بینم. مگر نه اینکه حرف های سعید نیکپور - در نقش سردار ساده جنگ - بسیار شبیه سخنان امروز نوری زاد است؟! آنجا که می گوید راه به خطا رفتیم. ما در امانت شهدا خیانت کردیم. فراموش کردیم اسلام دین اخلاق هم هست!!!
همین هم کافی است. دلم را خوش می کنم که این سخن حق از یک تریبونی عمومی در حال پخش است و شاید در گوش خیلی ها بنشیند.

زیر نویس:

  • برایم جالب بود که ماجرای اختلاس و فرار رییس بزرگترین بانک جهان اسلام؛ در این فیلم هم ادامه یافته و در واقع کش پیدا کرده.
  • شاید برادرانی که معترض فیلم شده اند،صرفا پشت پنجره اتاق خواب مانده اند و پیشتر نرفته اند. در نهایت برداشت افراد از مسائل و رخدادها بر حسب دریچه دیدشان متفاوت است!
  • در پایان فیلم دوستم با خونسردی می گوید که احتمالا جنجالشان صرفاً برای بالا بردن فروش فیلم بوده. 
  • تمام تلاشم را کردم که قصه فیلم را لو ندهم!

  • نمی دانم چرا مدتی است هرچه فیلم می بینم در حاشیه یا که متن،حتماً اشاره ای به موضوع خیانت دارد. این موضوع نیمه زنانه ام را بسیار بسیار مضطرب و پریشان می کند. چرا که حس می کنم به میزان افزایش توجه به این موضوع در سینما؛ قطعاً شاهد رشد این رخداد در سطح اجتماع هم بوده ایم.


۲ نظر:

پیر فرزانه گفت...

اول سلام و دوم عیدتان مبارک.
سوم من تقریبا تمام فیلم های جشنواره امسال را دیدم و تقریبا روزی یک بار شاهد خیانت و یا تحت خیانت بودن مهناز افشار بودم . مثل اینکه عهد کرده بودند هر روز ساعت 10 صبح مهناز افشار با یک چشم خون و یک چشم اشک بیاید روی پرده و روز ما را با خیانتی تازه کلید بزند. باز هم خوش به حال شما که این خیانت ها را در طول یک سال شاهد خواهید بود.
باز هم سال نو مبارک دوست نازنین نادیده ی من .

مصطقی گفت...

سلام
سال نویتان ، نو
ندیدمش من ترجیح دادم قلاده ها رو ببینم اما این زندگی خصوصی را همه به اسم خود می زنند از شبیه سازی مهاحرانی تا شریعتمداری