عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

رواج پیمان شکنی



وقتی چشم های شاد و لحن پیروزمندانشان برایم خبر ملی شدن مهریه رو فریاد می زنه، همه قول و قرارهایی که با خودم گذاشتم رو فراموش می کنم و در دام رجز خوانی شان می افتم. اجازه می دهم عصبانیتم را ببینند و از حرصی که می خورم، کمال لذت را ببرند.
بیهوده بحث می کنم. خودم خوب می دانم. مردهای متأهل و زنان شوهر دار، در مقابلم ایستاده اند. این سوی جبهه، من، تنها می مانم.
حرص می خورم از چماقی که هر روز بالاتر می رود و محکم تر بر فرق شکسته حقوق زن فرود می آید.
پیروزمندانه می خندند و می گویند که قانون جدید در واقع به نفع زنان است. لابد به این دلیل که شانس ازدواج شان بالا می رود!!!
می گویم کار به بالا و پایین بودن مهریه ندارم، اینکه خیلی ها آن را تنها پشتوانه زندگی زن، چه در وقت جدایی و چه در وقت فوت همسر، می دانند هم موضوع حرف من نیست.
بحث من بر سر رواج پیمان شکنی است. می پرسم چرا قانون گذار چنین حقی دارد؟ میشنوم که برای کنترل زندانیان مهریه. چه خوب! راستی آیا به همین اندازه هم به دنبال کاهش زندانیان تجاوز و قتل و سرقت مسلحانه و قاچاق و صد البته اختلاس مالی هستند یا علاقه شان به این موضوع، صرفاً به دلیل راحتی کار است و یا شایدهم علاقه شان به این برمی گردد که "پای یک زن در میان است" ؟!
می گویم این مملکت اسلامی است پس باید در کنار نصف بودن ارث و دیه زن، حق چهار همسری مرد و ... حق مهریه زن را هم پذیرفت. برهمین اساس؛ حتی خون یک انسان،امیر، رییس حکومت و ... هم می تواند مهریه قرار بگیرد و قانون گذار حق دخالت ندارد. اما اگر بپذیریم که قانون گذار می تواند برای کنترل جامعه در چنین قوانینی دخالت کند آن وقت ... باید خندید و گفت پس می شود از اسلام هم به خاطر مصالح عالیه گذشت؟!! فقط به شرطی که ضررش صرفاً جامعه زنان را هدف بگیرد!
***
همه این ها به کنار، می گویم برایم جالب است که قانون گذار تلاش نمی کند جلوی این سیل را از خانه اول بگیرد و نگذارد مهریه بالا ثبت شود. دوست دارد وقتی کار از کار گذشت و خر مراد به مقصد رسید... پیمان بشکند...
به لطف دوستان دولتی و غیر دولتی و مجلسی، دروغ که همه گیر شد.حالا نوبت رواج عهد شکنی است...
زیر نویس:

  • نمی خوام شائبه ایجاد بشه. خودم به مهریه بالا اعتقادی ندارم. آن را صرفاً یک هدیه می دانم و اگرچه معمولاً افراد سطح توقع مشخصی در خصوص دریافت هدیه دارند اما؛ دندان اسب پیش کشی، صد البته شمردنی نیست. ولی از حق نمی شه گذشت حس می کنم هیچ دست آویزی برای گرفتن حقم ندارم، اگر روزی به دست آویز نیاز داشته باشم...
  • چه طوره حق طلاق رو از مردان بگیریم و مهریه رو از زن ها؟ اینجوری مشکل حل می شه و هیچ حق اضافه ای هم به هیچ زنی داده نشده!!!

۳ نظر:

زهره سادات گفت...

سلام بر جیم انور عزیز.من هم تعجب کردم.کلیت حرفت را قبول دارم.آیندگان در مورد این ملت و انچه بر سر دین و ایمان و انسانیت و طبیعت و میراث فرهنگی و "زنانش" آورده قضاوت خواهند کرد.آنوقت ما نیستیم که بگوییم ما همراه و همداستان این پروژه های وحشتناک نبوده ایم. پس خوبست الان که هستیم حرفی بزنیم تا آن موقع روحمان شرمنده نباشد...

Unknown گفت...

تقریبا اغلب استدلال هاتون رو قبول دارم. تحلیل های خوبی بود. ولی معمولا توی اینجور بحث ها تنها چیزی که نباید ازش غافل بشیم اینه که دو سر ماجرا رو هم توجه کنیم. با اینکه جزو اولین تحلیل هایی بود که در اینباره می خوندم ولی باز معتقدم که حرف نشنیده در اینباره زیاد هست. با این نظر که جلوی سیل رو از خونه اول بگیرن موافقم ولی باور دارم که خونه اول همون خونه خود ماهاست، طرز فکر خودمون، مرکز کنترل احساساتمون،
نه دفترخونه

مژگان گفت...

همیشه پاک کردن صورت مسئله آسونتر از حل کردنشه .مهریه پشتوانه زن بود حالا دیگه نیست .به همین سادگی