عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

مردن با درجه آخر


از نظر من بدترين نوع مردن همين سقوط آزاد با هواپيماست. تصورش هم آدم رو آزار ميده كه  منتظر فرود اومدن يه عزيزي درمبدأ يا مقصد باشي (‌ يعني يا تازه ازش جداشده باشي يا اينكه منتظر اومدنش باشي) و بعد ... هيچي . با خودت فكر مي كني يك ساعت بعد ميرسه اما اون هيچ وقت نمي رسه چون رسيدنش براي بقيه اهميت زيادي نداشته.
بدترين  روش مردن ، سقوط هواپیماست. چون شما همزمان با همه مردم کشورتون تلویزیون رو روشن می کنید و می فهمید که یکی از عزیزانتون دیگه نیست. وقتی کسی در سقوط هواپیما از دست می دهید هیچ کس اهمیت نمیده شنیدن خبر مرگ به شکل ناگهانی و از دهان سیمای ملی چه بلایی ممکنه بر سر بازماندگان بیاره
بدترین نوع بازمانده بودن، بازمانده سقوط هواپیماست . اون هیچ وقت کسی رو شناسایی نمی کنه و شاید هیچ وقت هم در پستوهای انتهای قلبش مرگی رو باور نکنه. اون خوب می دونه عزیزانش از روی وسایلی شناخته شده اند که هرگز به همراه نداشته اند!!!
بدترین نوع به سقوط هواپیما مربوط می شه. چون شما باید همه جور حرف و حدیث را بشنوید. همه به خودشون حق می دهند که در باره این فاجعه صحبت کنند. از وزیر مسئول تا اس ام اس مجهول...
بدترین حالت ماجرا اینه که شما همسر، فرزند یا پدر ومادر خلبان باشید و ... داغ عزیز کم نیست آن هم با همه شرایط بالا. اما حالا باید جوابگوی خانواده کشته شدگان هم باشی و هیچ کس هم نیست که به خود تو جوابی، هرچند ناقص بدهد. هیچ کس نیست که بگوید چرا هواپیمایی با آن شرایط بد آب و هوایی پرواز میکند و ... هیچ کس نیست که مرهم دردهایت باشد...
هر هواپیما که سقوط می کند دلم می خواهد رشته خلبانی را در دانشگاه ها تعطیل کنم . نه به این دلیل که به خلبانان غیور سرزمینم ایمان ندارم. نه! فقط دلم نمی خواهد هیچ جوان دیگری قربانی سیاست اقایان شود که برای نشان دادن برتری نسبیشان نسبت به اروپا و به اصطلاح معطل نکردن ! مسافران جماعتی را به قربانگاه می برند و بعد هم ملتی که دو روزی تأسف می خورد و مجلسی که همیشه بیجهت سوال می کند اما یارای گرفتن جواب ندارد و ...
کاش حداقل یک نفر در این سیما می فهمید هیچ دلیلی ندارد یک بازمانده خبر مرگ عزیزانش را از شما بشنود.
آقایان! حالا که نمی توانید مانع سقوط شوید خواهش می کنم مانع یک عمر شوک زدگی جماعت مصیبت دیده شوید.
زیر نویس:
ننوشتم مانع سقوط هواپیما شوید؛ چون تا شما به وجود مشکل واقف نشوید هرگز قادر به رفع آن نیستید و ... کجاست مشکل؟!

۵ نظر:

زاغچه گفت...

اون پله ها نردبان شهادته که تو رو سریع می رسونه به خدا
اینو می گن توفیق اجباری دیگه بازمانده ها خیلی مهم نیستند که یک عمر باید چشم به راه برگشت عزیزی باشند که حتی ممکنه هیچ یادگاری ای ازش باقی نمانده باشد.

مامان ثنا گفت...

واقعا متاسفم كه همچين تجربه ي تلخي داشتي
اين روزا بدجور درگيرم با اين موضوع كه كي جون آدما را ميگيره؟ خدا؟!
چجوري؟
فكرم پيش ترنم كوچولوي اين قصه ي تلخه كه...
خدايا به داد دلاي داغديده برس
http://mamanetaranom.blogfa.com/

Unknown گفت...

حتما هم بایستی عادی باشه.
قرار نیست چیزی غیر عادی جلوه کنه.
مهم نیست جون یک سری انسان به زمین بریزه. به قول شما با این وضع هولناک.
حتما هم باید از یاد مردم به زودی بره.

زاغچه گفت...

آقاجان چرا سیاه(!)نمایی می کنید اینجا؟

چرک‌نویسی در زمهریر گفت...

مرگ حقه اما نه انقد سخت اخههههههههههههه