عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

یک بام و دو هوا

نشسته کنار من، کنترل تی وی در دستش و یکسره در حال عوض کردن کانال و غ;ر زدنه. انگار می خواد بهانه ای برای حرف زدن پیدا بکنه. بلاخره یکی از تصاویر بهانه رو براش فراهم می کنه و می گه " جدا این آدم های بیکار و علاف خجالت نمی کشن هر روز پا می شن و میان توی خیابون به اسم اعتراض؟ جمع کنید این مسخره بازی ها رو دیگه. مردم رو از کار و زندگی می اندازید و ..." و بعد نیم ساعت برام در مذمت همین جماعت به قول خودش مسخره حرف می زنه.
خسته شده. حالا باز هم داره تی وی گردی می کنه. (نه که آخه خیلی برنامه داره!) چشمش به مصر و لیبی و یمن و ... ( کلا خاور میانه اسلامی ) می افته و یکهو با یه شور و حرارت خاص می گه : آفرین ! به اینها می گن مرد. ببین چه طور جلوی زور وایسادن. این طوری سرنوشت و آینده کشورشون رو به دست می گیرند و ..."و نیم ساعت تمام در مدح این جست و جو گران آزادی صحبت می کنه و اصلا هم به دهان باز مانده من و قیافه هاج و واجم نگاه نمی کنه...
کلا من مانده ام این آدم انصافش را کجا جا گذاشته...

۵ نظر:

Unknown گفت...

هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست

زهره سادات گفت...

سلام

چه صبری داشتی تو.نازی!

جيم انور گفت...

خودم هم نفهمیدم چه طور اون همه صبر کردم. فک کنم نصیحت های مادرم جواب داده بود

زاغچه گفت...

اینطوریکه این جماعت هر روز هوس می کنن خوش خوشان مثلا هر سه شنبه بیان بیرون آدم فکر می کنه اومدن پیک نیکی چیزی خب راست گفت بنده خدا خجالت داره این مدلی

جيم انور گفت...

اون بنده خدا با هر مدلیش مخالفه. میگه اینا میان بیرون مردم عادی زابه راه میشن ولی مخالفین در مصر و لیبی و یمن و غیره چون از جنس مردمند! باعث آزار کسی نمی شن...