امروز، دقیقا امروز تصمیم گرفته بودم قالب وبلاگ را عوض کنم. همین جوری محض تنوع و استفاده از فرصت های پیش رو.
اما... خودتان را بگذارید جای من. اگر در ساعات پایانی شب پنجره را باز کنید و مست از بوی باران و خیس از شدت طوفان آخر تیرماه بشوید باز هم دلتان می آید چیدمان خانه تان را عوض کنید؟
تا باران می آید زمزمه می کنم :
باز باران، باران؛
شیشه پنجره را...
این بار اما دوست دارم بخوانم :
باران که می آید تو می آیی؛
باران گل، باران نیلوفر...
خدایا مرسی برای نزول برکاتت...
اما... خودتان را بگذارید جای من. اگر در ساعات پایانی شب پنجره را باز کنید و مست از بوی باران و خیس از شدت طوفان آخر تیرماه بشوید باز هم دلتان می آید چیدمان خانه تان را عوض کنید؟
تا باران می آید زمزمه می کنم :
باز باران، باران؛
شیشه پنجره را...
این بار اما دوست دارم بخوانم :
باران که می آید تو می آیی؛
باران گل، باران نیلوفر...
خدایا مرسی برای نزول برکاتت...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر