عشرت كشيم ورنه به حسرت كشندمان       ...............          روزي كه ازين جهان به جهان دگر شويم

۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه

محرم در خانه دل من!


فکر نمی کردم یه روز، محرم بیاد و من توی خونه بشینم ، بدون اینکه دلم بخواد تو هیچ مراسمی شرکت کنم...
فکر نمی کردم یه روز، فقط دلم بخواد صدای سنج و طبل بشنوم. از خودم می پرسم این فاصله ای که هر روز دارم با دین و شعائرش می گیرم برای چیه؟ قراره من رو به کجا ببره؟ چرا با این قدم هایی که دارم در خلاف جهت برمی دارم هنوز این همه مطمئنم که خدا نه روش رو از سمت من برگردونده ، نه مهرشو نسبت به من کم کرده و نه لطفشو قطع کرده؟! این اعتمادی که دارم یه اعتماد کاذبه یا نه؟ میدونم که خدای ذهن و قلب من خدای متفاوتی است اما چه قدر ؟ و از اون مهمتر اینکه کدومش واقعیه؟
محرم شده... حوصله شنیدن روضه و ذکر مقتل ندارم. همه اش را از حفظم. البته به جز آن قسمت هایی که هر سال و در هر مجلسی به روایت اصلی اضافه می شود. به جز ویرایش های جدید...
محرم شده و دلم فقط صدای نوحه ملایم می خواهد . چیزی در پس زمینه ذهنم. حس گناه دارم. شاید اینقدر که شنیده ام، شاید این قدر که به زور در گوشم فرو کرده اند، دارم پس می زنم.
همه حسی که دارم حس احترام است به امامی که حرمتش شکسته شد.انسانیتی که لگد مال شد به واسطه اسلامی که اجازه اش را داده بود، ولو اینکه این اجازه از کج فهمی مردمان ناشی شده باشد...
فکر می کنم شاید همین حس احترام هم خوب باشد، این اندوه دوست داشتنی، آگاهانه اما اندک،
چه شد که فاصله ام این همه زیاد شد نمی دانم . صرفا اینکه من مقصر نبودم.... من تنها مقصر واقعه نبودم...
زیرنویس:
هیچ "یا حسین" ی برایم تک مصرعی تمام نمی شود. مدت هاست که این " یا حسین" مفهوم و ادامه دیگری هم پیدا کرده. انتهایی که بر خلاف ابتدایش ممنوع است و مدرک جرم!
از اول محرم هوس عجیبی به دلم افتاده برای درست کردن شله زرد. نه نذری به کار است و نه قول و قرار قبلی، اما همینش را بیشتر دوست دارم. کار دل بودنش را، ...، هرکس حال خوشی بهش دست داد ما را هم فراموش نکند. قول می دهم سر - دیگ که نه - اما سر قابلمه شله زرد، یادتان باشم...

۳ نظر:

زاغچه گفت...

من که اصلا دلم نمی خواد صدای طبل و سنج بشنوم...
این فاصله ای که می گی فاصله با شعایر دینی نیست. برگشتن به واقعیته. حذف زوایدیه که اضافه شده به واقعیت.

پیر فرزانه گفت...

قبول باشد نیت دلت عزیز نازنین . که آش و شله زرد به دیگ و قابلمه نیست به حسی است که تمام وجودت را دربرمی گیرد و دلت را هوایی می کند رو به آسمان ها. آسمان دلت همواره آفتابی باد و خورشید دلت خندان.

پیر فرزانه گفت...

قبول باشد نیت دلت عزیز نازنین . که آش و شله زرد به دیگ و قابلمه نیست به حسی است که تمام وجودت را دربرمی گیرد و دلت را هوایی می کند رو به آسمان ها. آسمان دلت همواره آفتابی باد و خورشید دلت خندان.