چرا اين پست رو الان مي نويسم كه ديگه هيچ كس شايد از قهوه تلخ ننويسد؟ چون من هميشه عقبم؟ نه! چون مي خوام تب راه بيفته. چون اگه راه نيفته حيف ميشه.
همشهري جوان در شماره قبليش يكي از مشكلات اين سريال رو راه نيافتادن تب اعلام كرده بود - چون هركس هر وقت دلش خواست سريال رو ميبينه - ولي به نظر من كه تب راه ميفته از يه نوع ديگه مثه اين كه اون قسمت رو ديدي ؟ نديدي ؟ بهت نميگم برو ببين ...-حالا اين همه مقدمه چيني كردم كه برسم به اينجا كه دور و برتون چند نفر رو ميشناسيد كه فقط به خاطر عبارت " جان من، خواهش مي كنم كپي نكنيد " حاضر شده باشند تمام سريال رو با كمال ميل بخرند و مطلقا به هيچ كس نشون ندهند و حتي به خاطرش دروغ هم بگويند كه : "ما اصلاً اين سريال رو نداريم!" ؟؟ من كه خيلي . در واقع فقط يك نفر( الان كه خوب فكر ميكنم ميبينم دو نفر ) رو ديدم كه در نهايت پررويي گفت بيخيال بابا فيلم رو بده ببينيم!
يعني مي خوام بگم يه جورايي ممكنه - فقط شاي د- در زمان يك كم دوري ما هم اين قانون كپي رايت رو ياد بگيريم و بهش احترام بزاريم آن هم نه از رسانه كه خودش 30 روزه ماه رمضان خودش تصاوير پخش مستقيم مسجدالحرام رو بدون پرداخت هزينه و با حذف تصوير شبكه اصلي نشون ميده و عين خيالش هم نيست كه به اين كار ميگن دزدي؛ بلكه از كارگرداني كه دوستش داريم و بهش احترام ميذاريم.
فكر ميكنم دوره " ادب از كه آموختي؟ از بي ادبان" به سر آمده. من يكي وقتي مذمت دروغ برام آشكار شد كه يك نفر انگشتش رو رو به مردم گرفت و گفت اون يكي نفر دروغ ميگه. تازه از اون روز به جاي شاخ در آوردن و خنديدن به دروغهاي محيرالعقول ديگران؛ سعي كردم ( فقط سعي ها- با يه كوجولو موفقيت - ) كمتر دروغ بگم و بعد از هر دروغ كلي عذاب وجدان گرفتم و يادم افتاد كه اگه دروغ بگم شبيه كي ميشوم و الي آخرو اين درسي نبود كه من از هيچ ديني به اين وضوح ياد گرفته باشم.
آخرش اينه كه اين روزها شايد درس هاي خوبي ياد بگيريم اگه معلم هاي خوبي داشته باشيم و يا به ضرورت اون درس واقعاً پي ببريم.
زيرنويس:
خيلي وقت پيش پيرفرزانه در باره دروغ ممنوع نوشته بود همون موقع ميخواستم جوابش رو بدم كه موكول شد به امروز و به كپي ممنوع
۱ نظر:
تب ش به زودي را ه مي افتد. گوش كن ... زمزمه ها شروع شده است
ارسال یک نظر